اولی که آمد، نمیدانستم چیست. نگاهش کردم.
دومی که از راه رسید، خندهام گرفت.
سومی که آمد، با خود اندیشیدم: چه لوس!
چهارمی که آمد، به صفحهی لپتاپ زل زدم و اجازه دادم به کارش ادامه دهد.