۸۱

چند روزی است قرار ندارم انگار ... چند روزی است که فکر کاری که کرده‌ام رهایم نمی‌کند. چند وقتی است که انگار همه‌ی آزاری که بر تو روا داشته‌ام مقابل چشمانم به نمایش درمی‌آیند و انگار در عالم خواب هم دیگر امانی نیست ... زنهار می‌خواهم از این رنجش، که مرا شبانه‌روز در فکر همه‌ی این چند وقته نگاه می‌دارد و هر شب خواب‌هایم را به رنگ‌ات در می‌آورد.

گاه با خود می‌اندیشم که چه بی‌طاقتم من، که چه‌قدر زود تابم بی‌تاب می‌شود و چه زود دارم از خودم خسته می‌شوم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
پسر لختی سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:08 ب.ظ http://boynude.blogfa.com

یه سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد