ای کاش همون قدر که با او صحبت کردی و بهش اجازه دادی برات همه چیز رو از اول توضیح بده با من هم حرف می زدی. ای کاش همون قدر که بهش اجازه دادی تا هر چی رو هر جوری که دوست داره برات تعریف کنه به منم این فرصت رو می دادی که بهت بگم چی شده. کاش ازش بپرسی که چند بار وقتی که بهش گفتم باهات حرف بزنیم به من گفته که م. الآن به من گفته که دلم نمی خواد میلاد رو ببینم. کاش ازش بپرسی که وقتی همه این قضایا شروع شد، کی بود که برای اولین بار وقتی با هم بنا بود بریم بیرون قرار با تو رو کنسل کرد و بهت گفت من فلان جام، تا بیاد پیش من. کاش ازش بپرسی که چند بار به اسم این که با تو بیرونه، با من اومد بیرون. کاش ازش بپرسی که توی این رابطه، من چی براش کم گذاشتم که به تو و دوست دیگه مون برگشته گفته اگه میلاد می خواست می تونست کس دیگه ای رو انتخاب کنه ... یعنی من انقدر آدم مزخرف و آشغالی هستم که توش این حس رو ایجاد کردم که دارم بهش لطف می کنم با برقراری این رابطه؟ ای کاش قدری هم با من روراست بود تا من هم می دونستم چه چیزایی به شماها گفته و باید خودم رو برای چه چیزی آماده کنم، کاش ...