به جای تمام آن چیزهایی که ننوشتهام، به جای همهی حرفهایی که نگفتم، از تو میخواهم مرا ببخشی ... نه به خاطر چیزی که از دست خواهی داد - که چیزی از دست نخواهی داد - بلکه شاید به خاطر فرصتی که به من ممکن است بدهی ... فرصت این که بار دیگر از نو اعتماد تو را به خود جلب کنم ... فرصت این که این بار دیگر دروغ نگویم. چه تناقضی باید ببینی در حرفهایم وقتی که این ها را ببینی ... اگر هنوز هم اینها را بخوانی! دروغگویی که بگوید راست میگویم، دروغ میگوید یا راست؟
نمیدانم ... امّا میدانم که نمیخواهم برایم تمام شوی.
آخی! ایشالا درست می شه٬ اینقدر غم نخور.